دانلود رمان چند نفر به یک نفر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان: a.taghavi
تعداد صفحات: 159
خلاصه رمان: داستان چهار برادر که به دختری دل میبندند …. ومسیری را میروند که خود نمیدانند در اخر چه میشود ….برادرن قصه ی ما مجبور میشود بین چهار راه یک مسیر را انتخاب کند اما او نمیتواند دل کسی بشکند و این فکر زندگی اش را عوض میکند… پایان خوش
قسمتی از متن رمان چند نفر به یک نفر
یعنی من حال اینو نگیرم ول نمیکنم.. پسره ی بیشعر یه دور از جونی چیزی…وقتی داشت مینشست گفت: ببین ما با کیا شدیم هفت میلیارد…سریع گفتم : ومن متاسفم که شما جزو همون هفت میلیاردی… بلند شد ایستاد و دستاشو مشت کرده بود…… چشمای میشی رنگش از خشم میدرخشید.. خوشگلم بود عوضی … ..هنوز کلمه ی اولو نگفته بود که یه صدایی که اینبار سومین بار بود میشنیدم گفت: دِ ، رادوین دودقیقه بشین ببینیم چه خاکی می تونیم تو سرمون بریزیم.
پسره که تازه فهمیدم اسمش رادوین بود بی حرف نشست… ای وااااااای .. این اینجا چیکار میکرد…توی فکر بودم که صدای رادوین بلند شد : داش رادمهر پایین چه خبره؟ پسره که اسمش رادمهر بود گفت: سلامتی یکی دیگه که انگار صداش داشت از ترس میلرزید گفت: رادمهر داداش ترو خدا اذیت نکن بگو چی شده.رادمهر چیزی نگفت انگار نمیخواست برادرشو ناراحت کنه…دولا شدم و گفتم: بچه ها فک کنم باید شب اینجا بخوابیم.. تا اینو گفتم رونیکا گفت …
وای نه صبحونه چی؟ یه دفعه همه زدیم زیر خنده . سنگینی نگاهای پسرارو حس میکردم ..حتما داشتن پیش خودشون فک می کردن.. اینا چه الکی خوشیی ان.. ما این بالا گیر کردیم میخندن… باصدایی که توش رگه های خنده موج میزد گفتم: این به چی فکر میکنه ما به چی!! رونیکا سریع گفت: خواهرم تو مو میبینی و من پیچش مو..یه دفعه کابین ترکید….دوباره دولا شدم که ببینم چه خبره که کابین تکون شدیدی خورد و جیغ بچه ها بلنداون که صد البته ..