دانلود رمان چهار تفنگدار نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: سارا اعتماد
تعداد صفحات: ۳۳۰
خلاصه رمان: چهار تا دوست ؛ چهار تا یاور ؛ چهار تا پسر که زندگی شون توی یک روز بهم گره می خوره . و اونا می شن چهار تفنگدار . سرنوشت یک جایی از هم جداشون می کنه اما دوباره همین سرنوشت بهم گره شون می زنه . وقتی همه چیز دوباره خوبه ؛ اتفاق وحشتناکی می افته . چیزی که باعث شکستن دوستی بین شون می شه . اما اونا مثل کوه پشت سر هم می ایستند . بازی خطرناکی شروع می شه و اونها با شعار همیشگی “یکی برای همه و همه برای یکی” با قدرت وارد این بازی می شن
قسمتی از متن رمان چهار تفنگدار
روز باشکوه ؛ همان قدر که شیرین و پر از خاطره می تواند باشد؛ مملو از استرس و سختی هم است و آن روز باشکوه هم دقیقا همین طور بود. یکی از روز هاي اواخر اردیبهشت ماه؛ در دبیرستان غیر انتقاعی حامی …. جشن فارغ التحصیلی چهل و شش پسرِ کلاس ششمی! از چند روز پیش همه چیز در حال آماده شدن بود. اولین سالی نبود که مدیر و مسئولین مدرسه قرار بود جشن فارغ التحصیلی براي دانش آموزان کلاس ششم برگزار کنند. اما استرس یک لحظه رهایشان نمی کرد.
دوست داشتند آخرین کاري که براي دانش آموزانی که شش سال مداوم در آنجا زحمت کشیدند و والدین شان که این همه هزینه کردند؛ کار فوق العاده اي باشد. مدرسه به اندازه ي کافی بزرگ و مجهز بود که این جشن را در آنجا برگزار کنند. هواي عالی بهاري آن روز فوق العاده بود. جشن از ساعت 9 صبح تا 1 بعد از ظهر برگزار می شد. اما مدیر و مؤسس دبیرستان یعنی آقاي امیر حسین حامی؛ از ساعت شش صبح آنجا بود. به غیر از او معاون هایش و البته بعضی از معلم ها که قرار بود.
جشن را هدایت کنند، هم همراه با او رسیدند. کارها به مراتب خیلی بهتر از هر سال هم انجام می شد، اما آقاي حامی با نگرانی؛ نظارت کامل داشت. این آخرین خاطره بود و او می خواست آخرین خاطره؛ بهترین باشد. دانش آموزان او همیشه در بهترین دانشگاه هاي کشور و حتی جهان پذیرش می شدند و او یکی از مدیران موفق در مقطع دبیرستان هاي کشور بود. مدیریتی که از بیست و چهار سال پیش شروع شده بود . ساعت 9 صبح بود دقیقا؛ که پسر هاي سال ششم با والدین خود؛ از راه رسیدند.
