دانلود رمان چوب خط اوهام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: نرگس عبدی
تعداد صفحات: 3020
خلاصه رمان: تو یه خونوادۀ سنتی باشی، تو نامزدی حامله شی، بعد تازه طرف هم بذاره و بره. خیلی حرفهآ. کی میخواد جواب داداشی که رگ غیرتش باد کرده رو بده؟ بد باهام بازی کرد. میتونست ادامه نده، اما تا حامله کردن من پیش رفت و این شروع ماجرای ماست.
قسمتی از متن رمان چوب خط اوهام
ياسر عصبی نگاهش کرد و زهرا را کنار کشید. خواهرم و نفیس تنها کسانی بودند که از رازم خبر داشتند. بابا جلو آمد. هرقدر خيره ام گشت، سر بالا نبردم. من همیشه مطابق میلش رفتار می کردم. از حجم انبوهی خوشی زده بودم تا بشوم دختر سربه راهی که آرزویش را داشت. هیچگاه نتوانستیم رابطه صمیمي پدر و دختری داشته باشیم. وقطعا عدم راحتي ما، به دلیل فاصله سنی زیادمان بود. حاصل بیست سال سر به راهی و چشم گفتنم شد انداختن تف بر صورتم!
اتاق را ترک کرد. زهرا گلایه کنان دنبالش رفت. گونه ام را با انگشتانم پاک نمودم و بغضم لرزید. حتی شرمم شد دیگر اشک بریزم. خرد گشتم. خانواده ام به کنار؛ مقابل یلدا و یاسر خرد شدم. مقابل بچه های یلدا که با دهان باز نگاهم می کردند، نابود شدم. واکنش بابا، طاها را شير کرد. گلویم را چسبید و به دیوار فشار داد. جیک ثانیه پیداش میکنم و افقی شدهشو میندازم جلو پات، اما حال تو یکی رم نافرم میگیرم.
کاش توان روایت دردهایم را داشتم تا برایم شاخ و شانه نکشد. دستی روی دستش نشست و عقبش زد. داداش عطا بود. در تمام مدتی که طاها رجز میخواند و هرکس به نحوی خود را تخلیه مینمود، گوشه ای ایستاده بود و در افکارش غوطه می خورد. یلدا که گفت: وای دختر چیکار کردی با این حموم؟ اغراق نیست اگر بگویم مردم. داداش نگاه تندی به او انداخت و رو به جمع گفت:
تو یه خونوادۀ سنتی باشی، تو نامزدی حامله شی، بعد تازه طرف هم بذاره و بره. خیلی حرفهآ. کی میخواد جواب داداشی که رگ غیرتش باد کرده رو بده؟ بد باهام بازی کرد. میتونست ادامه نده، اما تا حامله کردن من پیش رفت و این شروع ماجرای ماست.