دانلود رمان کاش من صدات بودم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مریم نصرت
تعداد صفحات: 761
خلاصه رمان: آیسو که به خاطر بدهی مادرش مجبور به کار توی یه شرکت با قرارداد یکسالهی بدون حقوق شده بود عاشق رئیس جذاب و مرموزش میشه که از قضا مدلینگم هست، اما اون از ترکیه میره و دخترمون مونده و یه پیشنهاد نامزدی با رئیس جدید اون شرکت که پسر پولدارترین خانواده ترکیهست و بین دوستاش به شوگرددی معروفه!
اما قصه اینجا تموم نمیشه چون این شروع یه داستان عاشقانه نیست و این وسط رازای زیادی وجود داره، یه زن از گذشتهی اون مرد، رازی که مادر آیسو یه عمر پنهون کرده، روابطی مبهم و…
قسمتی از متن رمان کاش من صدات بودم
نمیخواستم دعوا کنم باهاش منتھا اون خیلی تنش میخارید، تازه کمشم بود. الان فک کن بره شکایت کنه ازت چون فک کنم دماغشو شکستی. خب شکایت کنه! عمدا اینکارو کرد! منظورت چیه؟ آیسو میشه لطفا هرجایی نری با هرکسی نگردی و بیشتر مراقب باشی؟ میگم خب چطوره خونه رو قفل کنی و دستور بدی اون محافظا نذارن برم بیرون من نگفتم نری بیرون. ولی رسما داری میگی با بقیه اینور اونور نرو با هرکسی نگرد.
درکل پس مجبورم با خودت همه جا برم تو نمی فھمی من چی میگم. خب یه جوری بگو بفھمم؛ بسه آیسو. لابد از فردا اینم شروع میشه که هرجایی خواستی بری اول باید بگی تا تایید بشه یا نه بعدم یکی رو بذار تعقیبم کنن، نظرت؟ چرا نمی خوای بفھمی؟ اینا دست میذارن رو تو که بتونن بد منو بزنن! این اولیش حالا حالا ها داستان داریم توام اگه بخوای اینجوری رفتار کنی که دیگه واضحھ تھش چیزی نگفتم و از پنجره ماشین خیره شدم به بیرون خدایا بھم صبر بده….
وقتی رسیدیم هم بی هیچ حرفی رفتم توی اتاقم دیگه واقعا میخواستم امشب تموم بشه بخوابم و بیدار بشم ببینم صبح شده… لباس پوشیده کاملاً آماده جلوی آینه بودم نجلا: خیلی بھت میاد عزیزم آیسل: واقعا خیلی خوشگل شدی بازم به خودم توی اون لباس قرمز طرح گل رز نگاه کردم و لبخندی زدم. نجلا: یکم بیشتر آرایش میکردی آیسو جون. بد شده؟ نیومدی بریم آرایشگاه گفتم حداقل یه ذره بیشتر باشه هر چی نباشھ امروز روز خاصیه! سویل: نجلا خانوم یعنی من انقدر بد آرایشش کردم؟ خودش خواست ساده باشه. گفتم حداقل اون رژ رو نزن بذار قرمز بزنم گفت: