دانلود رمان کمپ تابستانی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، ترسناک
نویسنده رمان: andera
تعداد صفحات: 116
خلاصه رمان: سه دختر که یه تابستون متفاوت رو آرزو می کنند و حس ماجراجوییشون اون ها رو به یه کمپ عجیب ولی زیبا می کشونه. بدون اینکه بفهمن با رفتن به اونجا سند مرگ خودشون رو امضا می کنند. بدون هیچ اطلاع قبلی راجب اینکه اون کمپ تابستانی قراره براشون به کمپ مرگ تبدیل شه.
قسمتی از متن رمان کمپ تابستانی
در آغوش طبیعت نشسته بودم . . .غروب زیبایی بود . . .من آناریا نظارگره طبیعت بودم.بی آنکه بفهمم شب از راه رسید . . .هوا رو به تاریکی رفت . . .طبیعت دیگر زیبایی خود را از دست داده بود. . .ترسناک شده بود . . .
درختان گویی به مبارزه با من برخاسته بودند .صداهایی همچون زمزمه می آمد . . .صدایی از درونم به گوش رسید . . .آناریا مرگ به تو نزدیکه . . .تنها کاری که تونستم کنم. . . فریاد زدم: سامر،الریسا فرار کنــین
ناگهان ضربه ای از پشت به سرم وارد شد . . .و همچون رقاص باله ای به زمین فرود آمدم با هر قدم کفش های کتونی ما روی زمین که تازه بارون باریده بود خیس و خیس می شد.
اما احساس جالبی بود.بعد از ظهر زیبایی بود.از قدم زدن توی این روز بارونی به همراه دو تا از بهترین دوستام لذت می بردم. یه مرحله از زندگیم رو به پایان رسوندم. دیگه انگار بزرگ شده بودم. باید خودم رو برای رفتن به دانشگاه آماده می کردم. فکر می کنم اگه به امتحانات گند نزده باشیم. این آخرین باری باشه که مسیر مدرسه تا خونه رو به همراه الریسا و سامر طی می کنیم. سامر:یادش بخیر چقدر از این مسیر مدرسه تا خونه هامون خاطره داشتیم. بهتر که مدرسه هم تموم شد و دیگه مجبور نیستم قیافه ی نحس برایان رو ببینم!!
الریسا : هـــی آناریا نباید بذاری تابستونت واسه یه پسر خراب شه! درسته حق با توئه الریسا دلم یه تابستون متفاوت و به یاد موندنی می خواد! سامر با چشم های زیرکش بهم چند لحظه بهم خیره شد و گفت: درسته که با دوست ها بهم زدیم ولی دلیل نمیشه مثل دختر بچه های عاشق کل تابستونو بشینیم یه گوشه خونه و غصه
بخوریم. الریسا لبخند ژکوندی زد و گفت: یکم تصمیم های بد راجب پسرا میگیریم و توی بازی دادن پسرا
هیچ قانونی وجود نداره میدونین که؟ دوباره وارد بحث شدم و گفتم:اوه بچه ها جدا؟ نکنه آخرین باری رو که تصمیم گرفتیم پسرا رو بازی بدیم فراموش کردین؟