دانلود رمان گرمی آغوش تو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: درخشان
تعداد صفحات: ۹۰
خلاصه رمان: سیروان یه پسر از خانواده پولدار و مرفه هست که عاشق بهاره دختر عموشه…بابهاره نامزد میکنه.در این بین بهاره تصادف میکنه و میمیره…بهاره یه خواهر داره به اسم نفس که بعد از مردن بهاره خیلی افسرده میشه..خانواده هاشون این دو جوون رو مجبور میکنن که ازدواج کنن…..چطور ممکنه سیروان بهاره رو فراموش کنه و با خواهرش ازدواج کنه؟؟؟آیا نفس قبول میکنه؟؟؟…اصل داستان واقعیه و کمی تخیل نویسنده….خوشحال میشم بخونید و نظرتون رو در بارش بگید…
قسمتی از متن رمان گرمی آغوش تو
واااااااااي بااااورم نميشه!!!آخرش بعد اين همه سال تونستم به مامانم و بابام بگم که عاشق بهاره ام.يني ميشه مال من؟؟؟؟مال خودم؟خود خودم؟؟؟وااااااي ميخوام پرواز کنم.بهاره دختر عمومه که از پنج سال پيش متوجه شدم که خيييلي عاشقشم.درست موقعي که بيست سالم بود.آره درسته الانم بيست و پنج سالمه تک فرزند محمود سپهري و الله رياحي ام و مهندسي برق خوندم توي دانشگاه تهران،خودمونم که اهل شيرازيم.الانم تو شرکت خصوصي بابام و عمو مهران باباي بهاره مهندس برقم.
بهاره هم که عشق خودمه 32 سالشه توي همين شيراز رشته ادبيات فارسي قبول شد و داره ليسانسشو ميگيره…..واااااي عاشقشم…. مامان: سيروان؟؟!…. سيرواااااان؟!!! از تو فکر در اومدم و گفتم:بله مامان…
مامان:چرا رفتي تو اتاقت؟بيا پايين بينم کارت دارم.
من:اومدم….سريع از اتاق اومدم بيرون و از پله هاي به سرعت نور پايين رفتم و توي حال دنبال مامان ميگشتم که خودش گفت:تو آشپز خونه ام…
رفتم تو آشپز خونه:بله مامان چي شد؟زنگ زدي؟زن عمو مينا چي گفت؟قبول کرد؟بهاره چيزي نگفت؟ مامان که داشت با خنده منو نگاه ميکرد: اوووووو پسر چه خبرته؟خيلي هولي آآآآره قبول کرد فرداشب بريم واسه خواستگاري.اما هنوز که جواب بهاره معلوم نيست.!!! من که نيشم باز شده بود يه دفعه اخم کردم: مطمئنم اونم جوابش مثبته. حالا هي انرژي منفي بده مادر من. مامان:خوب ديگه تو هم هي اخم نکن پسر عاشق پيشه ي من.