دانلود رمان گسل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، جنایی
نویسنده رمان: نازنین حسینی
تعداد صفحات: 227
خلاصه رمان: تیام در غیاب البرز خودشو به دختر اون نزدیک میکنه و در این میون غوغایی که سال ها عشق تیام رو تو خودش سرکوب کرده دوباره احساسش سربازمیکنه قافل از این که تیام نقشه هایی تو سرش داره
قسمتی از متن رمان گسل
کدام آشیانه؟ خرابش کرد. به بادش داد. از همان ترکیه بنای ناسازگاری را گذاشته بود. انگار که همه بدبختیهای ما تقصیر من بوده. انگار تقصیر من بوده که دنیا به کام ما نشده. که دانشگاهها را بستهاند، که ما ویلان و بیخانمان شدیم. که بیپول و گرسنه ماندیم. که دنیا بهم ریخت. مگر من میخواستم اینطور بشود؟ ما قرار بود در غم و شادی همدیگر شریک باشیم. اما پایمان را که از ایران گذاشتیم بیرون انگار غم و شادیهایمان هم از هم جدا شد. آن بچه چه گناهی داشت؟
بچه را برداشت با خودش برد برلین. گفتم چرا نمیمانی تا کار من هم درست بشود و با هم برویم؟ درس را بهانه کرد. کالجی در برلین قبولش کرده بود. جواب او زودتر آمد. ما جدا جدا اقدام کرده بودیم. در پراگ به نظرمان رسید که اینطوری مطمئنتر است. یعنی خطر لو رفتن بین راه را کمتر میکند. عباسی و خسرو ما را بردند تا دیچن، آخرین شهر مرزی چکسلواکی، بعد آذر و لاله سوار قطار شدند و رفتند. من ماندم تا روز بعدش. از دیچن تا مرز با قطار هفت هشت دقیقه بیشتر راه نبود.
روز بعد برای من هم بلیط گرفتند و راهی آلمان شدم. آذر زودتر از من پاسپورت گرفت و مدارکش را ترجمه کرد و فرستاد برای کالجها و دانشگاهها. چه حرصی میزد. گمانم هنوز داغ تعطیلی دانشگاهها دلش را میسوزاند. هر چه گفتم بمان با هم برویم قبول نکرد.