دانلود رمان گفتگو با مرگ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_اجتماعی
نویسنده رمان: آرتور کوستلر
تعداد صفحات: 266
خلاصه رمان: یکی دو بار با او روبرو شدم، فقط با نوک انگشت هایش به من دست داد و زیر لب گفت: حالت چطور است؟ بعدا می بینمت و رد شد…کسی که در این کتاب داستان دیدارش را با مرگ برای ما میگوید آرتور کوستلر است. در طی جنگ های داخلی اسپانیا به دست نیروهای فاشیست افتاد و محکوم به اعدام شد.
صد روز در زندان مالاگا و سویل ماند و در این صد روز ، هر ساعت و هر لحظه به انتظار جوخه ی آتش بود، و میدید که چگونه دسته دسته هم زنجیرهایش را برای اعدام می برند یگانه چیزی که میتوان گفت این است که کتاب گفتگو با مرگ شرح هیجانها،اضطراب ها و بحران های روحی انسانهایی است که با مرگ روبرو میشوند.
قسمتی از متن رمان گفتگو با مرگ
جمعه ، بیست و نهم ژانویه…برای صبحانه نان نیست ، به جز قهوه تلخ چیزی نیست . مواد غذایی شهر هم مثل اسلحه و مهمات در نتیجه اهمال و عدم احساس مسئولیت تـه کشــده است . پل شکسته موتريل کـار خـودش را کرده است . شهر با ۲۰۰ ٬ ۰۰۰ جمعیتش عملاً گرسنه مانده است . تمام صبح صرف بازدید از اداره ها می شود : اداره تبلیغات و مقر فرماندار غیر نظامی .
همه جا با حسن نیت مواجه می شویم ، اما تشریفات مایوس کننده هست و بی سازمانی . پیام فرستادن غیرممکن است . تسهیلات سانسور برای خبرنگاران خارجی اصلا وجود ندارد . پس از چک و چانه مفصل افسر جوانی که کمی زبان فرانسه می داند به سمت مأمور سانسور گزارش های ما منصوب می شود . پس از ناهار پایین می روم تا سـری بـه بـنـدر بـزنم . کنسولگری انگلیس روبروی بندر است . شکاف نسبتاً بزرگی در جلو خان ساختمان دیده می شود .
گلوله توپی از رزمناو شورشیان ، بی خبر آنجا افتاد . امـا خـوشبختانه منفجر نشد . کشتی جنگی انگلیس ، دیگر در بندر نیست . به نظر نمی رسد که اروپا علاقه ای به سرنوشت مالاگا داشته باشد . دو سه زن و مرد ، دوان دوان از بندر می آیند ، رو به آسمان گرفته اند . لحظه ای بعد ناقوس ها به صدا در می آید: آژیر حمله هوایی . حتی سوتی هم برای آژیر نیست . همه دستپاچه و سردرگم ، این طرف و آن طرف می دوند . وحشت بسیار بدتر از آن چیزی است که در مادرید بود .