دانلود رمان گل مرداب به قلم destiny aran با لینک مستقیم
دانلود رمان گل مرداب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: destiny aran
تعداد صفحات: 388
خلاصه رمان: سورا خانه را ترک کرده و فرهاد به دنبال او می گردد و در این مدت اتفاق هایی برایش پیش می آید و آدم هایی وارد زندگیش می شوند که …پایان خوش
قسمتی از متن رمان گل مرداب
گذشته و ترس گاهی می توانند یک نقطه قوت و گاهی می توانند از عامل های نابودی یک زندگی باشند.برای این که از این نابودی نجات پیدا کنی باید اول گذشته تلخ را فقط یک گذشته تلخ ببینی گذشته ای که دیگر گذشته و بر نمی گردد و تو نمی توانی کاریش کنی و تلخی ای که باید همیشه ماندگار باشد تا فراموش نشود تا تکرار نشود.در کنار آن باید ترست را از بین ببری و وقتی این اتفاق می افتد که با آن رو به رو بشوی. وقتی ترست را کنار بگذاری و از مرداب گذشته ات بیرون بیایی آن وقت است.
که می توانی خودت را پیدا کنی و … راستی وقتی خودت را پیدا کنی به چه چیزی می رسی؟ آرامش یا خوشبختی؟ اگر خوشبختی باشد صرفا به معنی این است که آرامشی هم هست؟ چطوری می شود با ترست رو به رو بشوی و چطوری می شود از مرداب گذشته بیرون بیایی؟
به سمتم برگشت که گفتم:بهتر تو بري؟ کجا برم؟ …چطوري تو رو تنها بذارم با این اوضاعت؟ ممکنه یکی از فامیلاش پیدا بشن … تو برو من خوبم بی توجه به حرفم به کارش ادامه داد. مگه با تو نیستم؟با بی خیالی گفت:خب بیان مگه چی میشه؟ با صداي زنگ در، بلند شدم و در را باز کردم. با دیدن عمو محمد بهش سلام کردم. هم زمان با سلام کردنش داخل شد. نگاهش را در اطراف چرخاند و گفت:سورا نیس؟ نه نگاهش به زمین دوخته شد و با دیدن کفش هاي زنانه ابروهایش بالا رفت.
کسی اینجاست؟ آره خواهرم می خواستم راجع به زمیناي کرمان باهاش حرف بزنم … نزدیک اینجا بودم به موبایلش زنگ زدم اما خاموش بود … دیگه گفتم رسیدم می بینمش … (به صورتم دقت کرد)انگار حالت خوب نیس … اتفاقی افتاده؟ دستی به ته ریش هایم که در آمده بود کشیدم. با آمدن شیرین و سلامش نگاه از من گرفت.