دانلود رمان گل های پیراهنت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: ستاره شجاعی مهر
تعداد صفحات: 474
خلاصه رمان: به زحمت قدم بعدی را برداشت و نفسش توی گلو گیر کرد. درد بد زمانی به قوزک پای زخمیاش پیچیده بود. دلش میخواست زار زار گریه کند. کمی بدن نحیفش را جلو کشید و دست به تنهی تنومند درخت کشید. ایستاد و به نفس نفس افتاد. جلوی چشمانش گاهی تیره میشد و گاهی انگار سوزن میرفت توی مردمکهای خیسش. جان نداشت بیشتر از این راه برود. سرش را کمی بالا گرفت و نگاهش رفت تا روی ابری که چیزی به ترکیدن بغض سیاهش نمانده بود.
قسمتی از متن رمان گل های پیراهنت
با انگشتان یک دستش پشت پلک هایش را کمی ماساژ داد و دیگر چیزی تایپ نکرد درنا هم از حالت آنلاین خارج شد. هورام وارد سایت باشگاه جدیدش شد و اخبار تیم را دنبال کرد. نگاهش به صفحه ی روشن موبایلش بود اما فکرش پیش درنا مانده بود تصمیم داشت وقتی روز بعد حرف هایش را شنید. خیلی جدی در مورد خودش و آینده اشان صحبت کند خوب می دانست ته این رابطه به جاهای خوبش نمیرسید چه بهتر که تکلیفش با درنا برای همیشه روشن میشد.
الا هنوز از دست سهیلا دلخور بود با آمدن لهراسب سینی چای را برداشت و وارد سالن شد بهراد گوشه ای مشغول بازی با گیم جدیدش بود و لهراسب پای تلویزیون و دیدن اخبار تخمه می شکست سهیلا هم برایش پرتقال پوست میگرفت. سینی چای را که روی زمین گذاشت کنجی نشست و چشم به لهراسب دوخت. دلش هوای مهمانی داشت جایی که بتواند چند ساعتی غم خودش را از یاد ببرد بار قبل لهراسب با اکراه قبول کرد او به
خانه ی سولماز برود.
این دفعه را مطمئن نبود بتواند رضایتش را بگیرد. نگاهی به سهیلا که پیش دستی پرتقال را به دست لهراسب داد
انداخت و دوباره رو به برادرش کرد عاقبت دل به دریا زد و گفت: داداش من میخوام فردا شب برم خونه ی دوستم.
سهیلا با صورتی درهم نگاهش کرد و حواس لهراسب هم از تماشای اخبار پرت شد. کدوم دوستت؟