دانلود رمان یاسمین نسخه کامل پی دی اف: اندورید،آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، غمگین
نویسنده رمان: م.مودب پور
تعداد صفحات: 560
خلاصه رمان:خلاصه ی از داستان رمان:داستان درباره پسر دانشجویی به اسم بهزاده که عاشق دختری به اسم فرنوش میشود که پسر خاله اش خواستگار اوست اما……. پایان تلخ
کاوه … چرا اینقدر طولش دادی پسر … ترم تموم شد دیگه! حالا کو تا دوباره بچه ها رو ببینم … داشتم ازشون خداحافظی می کردم … تو چی ؟چرا سرت رو انداختی پایین و رفتی ؟ یه خداحافظی ای یه چیزی! کاوه … هیچی نگو … من مخصوصاً رفتم یه گوشه قایم شدم! به هر کدوم از این دخترا قول دادم که مامانم رو بفرستم خواستگاری شون! الان همشون می خوان بهم آدرس خونه شون رو بدن! تو همین موقع یه ماشین شیک و مدل بالا پیچید جلوی ما و با سرعت رد شد بطوریکه آب و گل توی خیابون پاشید به شلوار ما …
اوهوی …..همشیره! حواست کجاست ؟! الهی گیربکس ماشینت پاره پاره بشه ! پسر نزدیک بود بزنه بهت ها ! نگاه کن ! تا زیرشلوارم خیس آب شد ! الهی سیبک ماشینت بگنده ! نگاه کن ! حالا هرکی رد می شه می گه این پسره توی شلوارش بی تربیتی کرده !–می شناسیش ؟کاوه – همه می شناسنش ! سال اولی یه . خوشگل و پولدار ! به هیچکسم محل نمی ذاره ! بجان تو بهزاد این مخصوصاً پیچید طرف ما ! الهی شیشه ماشینت جر بخوره !
نه بابا انگار فرمون از دستش در رفت . کاوه گاهی با صدای بلند یه نفرین به اون ماشین می کرد و یه جمله آروم به من می گفت : کاوه – الهی لاستیک ماشینت بشکنه ! مرده شور اون چشمای هیزماشینت رو بشوره که زیر چشمی ما رو نگاه نکنه ! -این چرت و پرتا چیه می گی ؟ کاوه – مرده شور اون رنگ ماشینت رو ببره که از همین رنگ دو تا زیر شلواری توی خونه دارم !