دانلود رمان یه قاب شکسته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: بزرگسال
نویسنده رمان: رزالین
تعداد صفحات: ۱۱۴
خلاصه رمان: بعد از رفتن استاد هنوز خیره به جای خالی اون بودم. مثل تمام روزهای گذشته. همینکه توی هواش نفس میکشیدم برام کافی بود. همینکه در هفته سه روز اون رو میدیدم،صداش رو می شنیدم برام کافی بود. هر چند قلبم بیشتر از اینها میخواست،اما چاره چی بود؟
قسمتی از متن رمان یه قاب شکسته
هر شب توی رویاهام همایون رو میدیدم که من رو در آغوش کشیده و آروم زیر گوشم نجوا میکنه. خودم رو تصور میکردم وقتی بین بازوهاش گم میشدم. یا وقتی لبهاش رو می بوسیدم و اون لحظه قادر بودم براش جون بدم. با صدای همهمه بچه ها چشم از تخته میگیرم.
بچه ها یکی یکی از کلاس خارج میشدن و رغبتی به رفتن نداشتم. اخه کسی توی اون خونه منتظرم نبود.
توی دلم میگفتم چی میشد بیست و چهار ساعته دانشگاه باز بود؟ چی میشد هر روز بیست ساعت با همایون کلاس داشتیم تا میتونستم بیشتر اون رو
ببینم؟ اون چهار ساعت رو هم بهش فرجه میدادم تا استراحت کنه. به هر حال دلم نمی خواد عشقم خسته بشه! پوف کالفه ای میگم و از جام بلند میشم. خسته بودم از افکار درهم و برهم هر روزه ام. کوله ام رو یک طرفه روی شونه ام میاندازم و از کلاس خارج میشم.دلم هوای آزاد میخواست،دلم بارون میخواست تا ساعت ها زیرش راه برم اونم بدون چتر…………….