دانلود رمان یکاگیر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی
نویسنده رمان: فاطمه محمودی
تعداد صفحات: 1550
خلاصه رمان: ارمغان، تکنسین اتاق عمل که طی یه اتفاق مرموز از یک دختر خانواده دوست و برونگرا، تبدیل به دختر درونگرا که روابط باز با مردها داره، میشه. این بین بیمار تصادفی توی بیمارستان توجه اش رو جلب میکنه؛ طوری که وقتی اونو چند روز بعد کنار خیابون میبینه سوارش میکنه و استارت آشناییش با هاتف زده میشه. اما این آشنایی فقط تا زمانی که..
قسمتی از متن رمان یکاگیر
رفتارهایش را غیر عادی نمیداند ولی ترجیح میدهد فاصله اش به عنوان همکار با او حفظ کند. پرستاری که این روزها او را زیاد میبیند ولی اسمش را هنوز درست نمیداند پشت استیشن می ایستد. ارمغان سر بلند می کند و به چشم و ابروی مشکی او نگاه میکند. سهرابی یا رستمی باید اسمش باشد! این مریضی که تازه عملش تموم شده، کسی نیومد دنبالش؟ دختر دستش را بالا می آورد و گوشه ی مقنعه ی سفید رنگش را به داخل تا میکند.
نه خانم تاجیک قبل از عمل خودشون یه کارت دادن و گفتن هزینه ها رو حساب کنیم. کمی تنش را روی پرونده میکشد تا شاهین برگهی خالی را نبیند و با انگشتهای بی حسش چارت فلزی را محکم می گیرد. اگه خبری از خانوادهاش شد به منم خبر بدید. پرستار چشمی میگوید و ارمغان کاغذ باطلهای زیر دستش می گذارد. جمله های نامفهومی برای این که شاهین بیخیال کمک شود روی کاغذ مینویسد و خود را مشغول نشان می دهد.
دختری که فکر میکرد رستمی یا سهرابی نامش باشد، فامیلی اش فردوس است و این را زمانی که یکی از همکارهای مردش او را صدا میزند متوجه می.شود. حافظه ی خوبی در حفظ نام ها ندارد! چرا بهت خبر بدن؟ چشمت گرفته پسره رو؟ چشمهای ارمغان روی یکدیگر می افتند و نفس عمیقی برای کنترل خود می.کشد دوست ندارد با شاهین آقای محمدی بهتره برید و به کار خودتون برسید چرا برم؟ مگه عادی ترین کاری که داری راه دادن مرد به خونه ات نیست؟ منم !مردم با همون دم و دستگاه خودکار از دست ارمغان میافتد و چشمانش باز میشوند.