دانلود رمان دنیای گمشده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: ر_اکبری
تعداد صفحات: 247
خلاصه رمان: داستان دو عشق دو تضاد…الهی آگاه ده كه در راه نيافتيم. الهی، بينایی ده كه درچاه نيافتيم. بنمای رهی كه رهنماينده تویی. بگشای دری كه در گشاينده تویی
قسمتی از متن رمان دنیای گمشده
با اصرار آریا او را جلوی در منزلش پیاد کردم و خودم با ماشین راهی منزل شدم، عجب ماشین راحتی بود وقتی به خانه رسیدم مادر آماده بود و بعد از دقایقی هر دو راهی شدیم. رفتیم دربند، عجب حالی داشت هوای سرد زمستانی با بوی درختان کاج آمیخته شده بود و روح و جسم انسان را طراوت و شادابی می بخشید و احساس زندگی را در انسان بیدار می کرد.
شام را در محیطی گرم و باصفا خوردیم مادر شاد بود و از چیزهای قشنگ صحبت می کرد. دعا می کردم چیزی از گذشته نگوید یاد گذشته همیشه آزارم می داد. خوشبختانه هیچ صحبتی از گذشته نشد. شب خوبی بود دیر وقت بود که به خانه برگشتیم. امروز صبح به آریا زنگ زدم که اگر می ماشین را برایش ببرم ولی او گفت سر راهم دسته گلی برای مادر خریدم و راهی منزل شدم. سلام مامان سلام عزیزم کجا بودی؟
بفرمایین تقدیم به بهترین مامان دنیا… تارا این چه کاریه عزیزم تو خودت گلی… قابلی نداره هر چند شما خودتون بهترین گل برای من هستین. مادر به طرفم آمد و به رویم لبخند زد… خوشحالی او برایم از هر چیزی با ارزش تر بود.
غروب جمعه که شد دلم گرفت آمدم، در حیاط ایستادم و مشغول تماشای کوچه شدم چون روزهای اول زمستان بود هنوز خیلی سرد نشده بود. بچه ها با سرو صدای زیادی مشغول بازی در کوه بودند.