دانلود رمان نگاه یاس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، غمگین
نویسنده رمان: هیلدا منفرد
تعداد صفحات: ۲۱۱
خلاصه رمان: داستانی متفاوت …داستانی براساس حقیقت … سرنوشت دختری زیبا با چشمانی خاص.. که بر سر سه راهیه عشق قرار میگیرد ..عشق و عشق،عشق و… ،عشق و نفرت ..این دختر کدامین راه را باید بپذیرد ؟؟؟؟ دختری جوان که اسیر عشق سه مرد میشود…. این داستان حیقیت است.
قسمتی از متن رمان نگاه یاس
صدای ناھنجار ساعت گوشیم منو از خواب نازم بیرون کشید..اه چه زود صب میشه پتو رو از روسرم غل دادم گوشیمو برداشتم ساعتش خاموش کردم.. ۷تا پی ام!!!(چشمام گرد شد) بازشون کردم اه خدای من این شماره ھمون پسره ھست که دیروز اذیتش کردن بچه ھا ..چقدم اراجیف نوشته..ھمشو دیلیت کردم..پاشدم رفتم دست شویی یه خمیازه جانانه کشیدم .تو دلم حسابی فحش مدرسه دادم مامان یاس یاسی پاشو دیرت دیرت میشه ھا
لباس تنم کنم چشم میام از فرم لباس مدرسم خوشم میامد یه تیپ سرتاپا سورمیه ای سیر ..پوشیدم و کیفم و برداشتم رفتم پایین مامانم داشت چای میریخت بابا ھم مشغول خوردن صبحانه بود ..یاسینم داشت با
گوشیش ور میرفت بابا باحالت تخس:اون لامصب و بزار کنار بخور اول صبم ول کن نیسی یاسین بی توجه:چشم ! بابا نگاھم کرد چمشاش برق زد: روماھت نازی نازیه باباسلام صب بخییییر
بابایی ول کن این یاسین بزار تو حال خودش باشه یاسین با ابروھای تو رفته نگام کرد:جسد.. زبونمو در اوردم :خودتی صبحانه خوردم و رفتم بیرون..عاشق مسیر پیش دانشگاھیم بودم خلوت بود و اروم اخ حالی میده واسه قدم زدن نزدیک به خونمون بود برا ھمین پیاده میرفتم سکوت صبحگاھیشو دوست داشتم چشمم به سروای کنار خیابون بود یاد سیزده بدر پارسال افتادم رفتیم باغ دایی اردلانو رودیش پراز سروای قلم کشیده بود عاشقانه بود باغش..اخ دلم برای دایی تنگ…شد…یهو یه چیزی مثل ..
