دانلود رمان عروس استاد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: صحنه دار، ممنوعه، آنلاین
نویسنده رمان: ترنم
تعداد صفحات: 679
خلاصه رمان: روایتگر داستان زندگی دختری است که پدرش اورا به خاطر پول مجبور به ازدواج با مردی میکند اما او در شب عروسی اش پا به فرار میگذارد و در این هنگام با استاد دانشگاهش مواجه میشود و…
قسمتی از متن رمان عروس استاد
دنبالش رفتم که رسیدم به به انبار قدیمی چند تا مرد با اسلحه هم اونجا بودن… انگار داشتن یه جوون و شکنجه میکردن ازشون عکس گرفتم و به دوستم که پلیسه نشون دادم اما گفت این عکسا برای متهم کردن آرمین کمه نهایتا پاش و به کلانتری باز کنه با تاسف به این فکر کردم که حدسم درست بوده، آرمین خلافکاره. دستم مشت شد و گفتم
منم کمکت میکنم. از این به بعد شیش دنگ حواسم بهش هست…
سرنخی ازش گیر آوردم بهت میگم سری تکون داد همزمان در کلاس باز شد و استاد اون ساعتمون وارد شد. دیگه حرفی نزدم و سکوت کردم. جلوی در اتاق آرمین ایستادم امروز و فردا بود که سنگسارم کنن بس به این اتاق رفت و آمد داشتم …. نفس عمیقی کشیدم و در رو باز کردم آرمین در حالی که روبه روش کلی برگه بود شیش دنگ حواسش رو به اونا داده بود… صداش زدم… بدون اینکه نگاهم کنه گفت هوم؟ لعنتی حالا که من میخواستم از در دوستی وارد بشم اون آدم نبود
با من و من گفتم اومدم بپرسم حالت چطوره ، آخه دیشب زیاد خوردی گفتم باز سردرد نشده باشی نیم نگاهی بهم انداخت و گفت من حالم اوكيه. لعنتي، عين آدم حرف نمیزد… شاید من میخواستم آتش بس اعلام کنم تو نباید انقدر آدم باشی که اینو بفهمی؟ باز هم فکر کردم… ولی آدمی نبودم که بخوام صدر صحبت با کسی باز کنم برای همین گفتم آهان، باشه.خواستم از اتاق بیرون برم که صدام زد از خدا خواسته برگشتم.