دانلود رمان سکون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی، معمایی
نویسنده رمان: عالیه جهان بین
تعداد صفحات: 1193
خلاصه رمان: الوند ادیب، مردی که در کودکی از خانواده طرد شده و در خانهی مردی به نام حیدر بزرگ میشود و حالا پریناز؛ دل در گروِ الوند داده … اما حقایقی که از گذشته مخفی مانده و حالا با افشای حقایق و رو شدنِ دروغها، الوند بینِ عشقی پاک و انتقامی مخوف درگیر شده که…پایان خوش
قسمتی از متن رمان سکون
چهار روز از تعطیلی اجباری ام گذشته بود و حالا با چندین ساعت کار بی وقفه سوی چشمم کم شده بود و پاهایم از نشستن درد می کرد… با این حال دست از کار کردن نکشیدم و نقشه های جامانده از روزهای قبل را با حوصله درست کردم … ایرادات کلی و جزئی نقشه ها را بر طرف کرده بودم اما هنوز پرونده های امضا نشده و تاییدیه نگرفته روی میز خودنمایی می کرد. تازه پنجمین فنجان قهوه را سر کشیده بودم و معده ام از گرسنگی مالش می رفت…
با اینکه چند قاشق از چلو کباب سفارشی عارف را خورده بودم … نیم نگاهی به ساعتم انداختم.. عدد هشت و نیم را نشان می داد و تازه علت این گرسنگی را دریافتم.. تقریبا هفت ساعت از آخرین وعده ی غذاییم می گذشت… آخرین اصلاحیه را روی نقشه پیاده کردم و فاصله گرفتم… نگاهی کلی به خطوط منظم انداختم… همه چیز بی عیب و نقص بود…آخرین باری که با عارف حرف زده بودم به چند ساعت قبل برمی گشت و می دانستم به محض تمام کردن کارهایش بامن تماس می گرفت…
پس هنوز مشغول بود. به سمت میز کارم رفتم و هنوز ننشسته بودم که تقه ای به در خورد… خسته بفرماییدی گفتم و چند لحظه ی بعد مریوانی را دیدم.. عینک زده بود و با ابروهای بالا رفته کل اتاق را به دنبالم گشت و در آخر روی میز قهوه ای رنگ مدیریت مکث کرد و لبخند زد…خسته نباشید مهندس. خود نویسم را به دست گرفتم و یکی از پرونده ها را باز کردم.. به حتم تا پاسی از شب وقتم را می گرفت… اهمیتی نداشت باید کارها را تمام می کردم و شب را با خیال راحت سر بر بالش می گذاشتم…