دانلود رمان دشت آنا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی، خارجی
نویسنده رمان: شیخ لادن
تعداد صفحات: 911
خلاصه رمان: پرسفون دومین دخترِ قدرتمندترین زن شهر، مدتهاي زیادي رو براي فرار از شهر و زندگی اجباري و کسالت بارش تلاش کرده و حالا که در یه قدمی آزادیش قرار داره، توسط توطئهی مادرش در یک عمل انجام شده قرار میگیره و در بزرگ ترین مهمانی سال و حضور تمام بزرگان شهر، به نامزدي حاکم بزرگ، قاتل و پیر شهر، درمیاد. اما پرسفون همون شب فرار میکنه و حتی مرگ رو به این حقارت ترجیح میده.
قسمتی از متن رمان دشت آنا
هادس کنار من مینشیند یک کوسن بین ما میگذارد و میگوید
چند تا سوال ابتدایی هستند که من باید جواب اون ها رو بدونم. حرفش باعث تعجب من میشه و میگم متوجه نشدم که این به مصاحبه ورودی هادس شانه هایش را بالا می اندازد و میگوید حالا دقیقا اینجوری که میگی هم نیست با حالتی مثل یک پادشاه که برای کارهایش نیاز به عذرخواهی ندارد. بیش از سهم عادلانه اش از فضای موجود را اشغال میکند. منظورم از ابعاد جسمی اش نیست زیرا که بدن هادس آنقدر هم گنده نیست.
منظورم دقیقا حضورش است. حضور خوده هادس است که این اتاق بزرگ را پر میکند در حدی که به سختی میتوانم حتی نفس بکشم. هادس فوق العاده دقیق دارد من را تماشا میکند و من از این که هادی تک به تک حرکات من را زیر ذربین گرفته است به شدت معذب هستم. بالاخره هادس تکانی به خودش میدهد و می گوید. به این ترتیب، هدفی فراتر از عشق وجود داره، اما به هر حال من علاقه ای به آسیب رسوندن به تو ندارم. اگر تو هم میخوای که کنار هم باشیم…
ممکنه اون موقع به تو هم به همون اندازه خوش بگذره من پلک میزنم و میگم این با ملاحظگی تورو میرسونه طعنه ام مثل یک موج آب از پشت به هادس برخورد میکنه و هادس هم مثل اردک درونش شناور میشه. فکر میکنم که تقریبا مطمئنم لبهای هادی در حال پیچ خوردن بودند ولی گفت: ازت سوال میپرسم و جواب هات همگی در حد بله نه شاید باید باشند. دهانم را باز کردم تا حرف بزنم.. من..اما هادس هم حرف زد. ذهنم با افکاری که توی سرم اومد داغ شد جواب دادم…