دانلود رمان گدایی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی، کلکلی، انتقامی، همخونه ای
نویسنده رمان: تاکی
تعداد صفحات: 1275
خلاصه رمان: کاترینا مورنو ساکن ایتالیا که از قضا یک رگ ایرانی هم داره..روانشناسی خونده و به خاطر نجات یک دختر از خودکشی بدجوری سر و صدا راه انداخته، با مردی به نام ژاویر جاوید آشنا میشه تا درمانش کنه، ژاویری که سالمه اما از نظر بقیه نه…یه مرد که زندگی خوبی داره اما چون کینه ای هست فکر میکنن دیوونست…و اینجوری سرنوشت دست به دست هم میده تا خانوم روانشناس هم درگیر کینه ی ژاویر جاوید شه! کینه ای که از خود روانشناسا سر چشمه میگیره…
قسمتی از متن رمان گدایی
روانشناسه گفت وقتی با شوهرت ارتباط خوبی نداری، برو دنبال یکی دیگه…برو با کسی که میخوای ازدواج کن…برو خیانت کن. با هر جمله ای که میگفت چشمام درشت تر میشد. کدوم روانشناس احمقی همچین حرفی میزنه؟ دستام زیر میز به لرزه افتاده بود نه از ترس بلکه از ناباوری و حس تنفر ژاویر… تو تک تک موی رگهای چشماش و کلماتش نفرت موج میزد و من از این نفرت به لرزه افتادم . از روانشناسا متنفرم…
در حدی که چند تا دفتر روانشناسی و پلمپ کردم… خیلی راحت براشون پاپوش دوختم. به مشت آدمه روانی که فکر میکنن میتونن مشکلاته بقیه رو حل کنن در صورتی که با افکارای احمقانه شون بدتر میرینن به زندگی طرف. به سختی آب دهنمو قورت دادم… خواست دوباره چیزی بگه که با اومدن گارسون و غذا ها سکوت کرد. قلبم تند میزد… استرس تو تموم وجودم ریشه کرده بود. با این همه نفرت چطور میتونم بهش بگم منم روانشناسم؟
نباید بگم… با این دیدی که الان به روانشناسا نگاه میکنه قطعا اگه بفهمه منم روانشناسم همینجا میکشتم. باید سعی کنم این تنفر بیجا رو از دلش بیرون کنم دلیل نمیشه چون یه گربه به آدم چنگ انداخته آدم از همه ی گربه ها متنفر بشه باید بهش بفهمونم همه مثل هم نیستن. بی میل به ظرف پاستای رو به روم خیره شدم… چنگالمو برداشتم و آروم شروع به خوردن کردم. تا تموم شدن غذا هیچ حرفی بینمون زده نشد… بدون هیچ حرف بلند شد و حساب کرد. موقع بیرون رفتن تشکر آرومی کردم. داخل ماشین که نشستیم رو کرد بهم چت شد؟ چرا انقدر آرومی؟