دانلود رمان سالوادور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: مارال_میم
تعداد صفحات: 911
خلاصه رمان: خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و ما بین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و از عشق قدرت ! سالوادور داستان دختریست که به فاصلهی یک روز از میان یک زندگی مرفه به یک زندگی معمولی سقوط میکند…و در بین تقلاهایش سالوادوری پیدا میشود که…
قسمتی از متن رمان سالوادور
آخرین امضا رو زدم و به سمتش برگشتم. لبخندش دندون های سفید رنگش رو به نمایش گذاشته بود؛ جذابیتی که داشت غیر قابل انکار بود… نگاهش رو ازم گرفت و با ژست بامزهای صورتش رو خاروند و گفت: خدا خیرت بده،ذمن از این چیزها سر در نمیآرم! تو همون رئیس فرشته بگو بهم! ولی حالا چرا این اسم یهویی به ذهنت اومد؟ برگه ها رو از رو میز برداشتم و به سمتش گرفتم و گفتم: چونکه… چونکه هیچ کسی مثل شما این گزینه ها رو به کارکناش نمیده…
که هرجا میخوان کار کنن و اینکه… به نظرم آدم مهربونی هستین. از گفتن احساسم نسبت به افراد هیچ وقت ابایی نداشتم و شایان هم از قاعده مستثنا نبود. برگه ها رو از دستم کشید نگاهش رو ازم گرفت و با لبخند گفت: که اینطور … از جام بلند شدم و گفتم: واقعا ممنونم، کمک بزرگی بهم کردین! واینکه من میخوام توی دنج ترین کافه باشم…
خودتون بهتر میدونید کدومش دنجترِ! لطفا آدرسش رو برام بفرستین. از جاش بلند شد و به رسم بدرقه همراهم تا دم در اومد: اینطور که پیداست همینجا میمونی ور دل خودم، هفته ی بعد شنبه منتظرم. سرم رو به نشانه ی باشه تکون دادم و بعد از خداحافظی مختصری از کافه بیرون اومدم.