دانلود رمان معجزه دستانت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: نازنین اسدپور
تعداد صفحات: 543
خلاصه رمان: با صدای فریاد بلندی که توی محیط بیمارستان پیچید سیخ سر جام ایستادم ! از کجا میومد این سر و صدا ؟ بچهام متوجه شده بودن که با تعجب به همدیگه نگاه می کردن. ناگهان همه با سرعت به طرف صدا حرکت کردیم ! با دیدن یه مرد قد بلند که جز آشفتگی و نگرانی هیچ چیزی از
چهرش معلوم نبود کمی تعجب کردم ، ولی سریع به خودم اومدم ! از این نوع افراد زیاد دیده بودم ! جنون وار فریاد میزد و پرستار ها به زور گرفته بودنش..
قسمتی از متن رمان معجزه دستانت
پسری که حالا یک سر از او بلند تر شده بود و گردن کلفت تر حالا دیگر مردی شده بود که از زنش دفاع میکرد. ولی تنفر داشت از پدر و مادرش، از خاندانش تنفر داشت و عجیب به او حق میداد. همیشان به او و همسرش بد کرده بودند. مخصوصا آن دختری که حالا معلوم نبود چگونه به صورت کاملا زنده در این خانه سر در آورده بود. و از طرف دیگر در عجب بود که چرا دیگر مثل قبل نبود؛ البته که بسیار زیبا تر شده بود.
ولی موضوع عجیب این بود که امکان نداشت خودش باشد. شاید پسرش یکی را شبیه به زنش پیدا کرده باشد. اون دختر … واقعیه ؟ چرا ؟دوباره میخواین سر به نیستش کنید ؟ این چه حرفیه پسر، مگه من کردم؟ توی این داستان هر کس میخواد خودش رو بی گناه جلوه بده ولی همه مقصرن همه، حتی خدمتکار ها حتی نگهبان حق میداد به او ولی باید به پسرش یادآور میشد که خودش این اجازه را به همه داده بود؟
قربان…سر هر دویشان به طرف خدمتکار که رنگ از رویش پریده بود دادند. چی شده ؟ یکی …به اسم مسیح باهاتون تماس گرفته. اخمانش در هم رفت؛ نکند …نفس خشمگینش را بیرون داده. خدا نکند درست فکر کرده باشد. این بار را دیگر طاقت نداشت. فلش ب…کوش؟ کجاست؟دستش را روی سرش گذاشت و فریاد زد چشمانش کاسه ای خون بودند، درست شبیه به دستانش شبیه به لباس های مارکش
درست شبیه به گونه اش، جای دست بود دیگر؟ نه؟ تمام تنش خونی بود، خون دخترک زیبارویش…