دانلود رمان کلاغ پر گنجشک پر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: گلی حسینی
تعداد صفحات: 319
خلاصه رمان: ارغوان دختری که بی نهایت مهربانیش سر زبان هاست مردم روستا به او لقب “گل بانو” را داده اند. گل بانوی قصه ما بخاطر رسم و آیین روستایش مجبور می شود شیرینی خورده یاشار، پسری که زاده همان روستا ولی ساکن تهران است می شود.علاقه ای مابین آنها نیست و بعداز مدتی یاشار به روستا باز می گرد و جلوی تمام مردم گل بانورو پس می زند و آبرویی دخترمهربان مارا می برد و این بین ارغوان که ازهمه چیز و همه عالم پس زده می شود برای بازپس گرفتن
آبروی یغما رفته اش وارد تهران می شود و با پسری خشن و به شدت متعصب به اسم ” کیارش” آشنا می شود وآغازی به شدت نگران کننده ای در پیش داریم.
قلم این رمان ادبی هست منتهی با کمی فرق و متفاوت باقلم های دیگر.
قسمتی از متن رمان کلاغ پر گنجشک پر
رقیه خانم لبخندشیرینی زد: میگم ابروهات خوبه فقط زیرش رو تمیز می کنم و از مادرت خواستم چندتکه یخ برات بیاره تا باد صورتت بخوابه. سری تکان دادم و بازچشم هایم بسته شد و خود را سپردم در دستان ماهرش، گرچه دلم انبوه غم بود. بی روح و سرد نگاه ِ گریزانم را درمیان در و دیوار می سُراندم و سعی درپنهان کردن ضعف وترس ناشی از پسرک کنارم که چندبعد قرار بود شیرینی خورده اش بشوم مسکوت بودم.
تاب نگاه سنگین و بی پروایش ازمیان آینه روبه رویم به صورت ِ رنگ پریدع و گلگونم رو نداشتم و هربار که سرفه ای هرچندمصلحتی می کرد نگاه می دزدیدم و هر بارنفس های تند و عصبیش را باهر بازدمش حس می کردم. با آمدن حاج صادق پیش نماز مسجد ده سرم رو تا آنجا که در توان بود به یقه ام چسباندم و زیرلب دعاهای زمزمه می کردم تا ریسه شوند و مرا از تلاطم بحران نجات دهند. بسم الله ای بلند زمزمه کرد و به نام تو و سنت پیامبرت محرمیت رو شروع کرد.
اما چرا نمی فهمیدند که همان پیامبرت ازدواج رو دل وقلبی حلال کرده بود نه با زور و اجبار، چکارکنم که این
پسرک تاچندی قرار است حلال ترین امرت شود. بر من ِ خسته دل؟ لب هایم خشک و چشم هایم جوی آب شده بود و عجیب تناقضی داشت را نمی دانم. زمان “قلبت” گفتنم فرا رسید و چشم هایم بسته شد و قطره اشکی شرمسار از جفای به قلبم بارید و آرام ترین کلمه زندگیم زمزمه شد بر اهل منتظر. کف دستانم عرق کرده بود اما هرچه باد وباد!