دانلود رمان دختر خوانده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، خشن، غمگین
نویسنده رمان: محدثه
تعداد صفحات: 494
خلاصه رمان: سیندخت، به جای بدهی باباش به یه مرد سرد و خشن فروخته میشه که اونو به عنوان دختر خوانده خودش معرفی میکنه اما …
قسمتی از متن رمان دختر خوانده
شیندوخت ژونم لقمه دیگه ای تو دهتش گذاشتم و گفتم جونم چلا پیش دایی سیا تو یه اتاقی به یه دلایلی تو اژ دایی بدت میاد ؟ نه شیندوختی جونم من دایی دوشت ندالم چرا چون دوشدم اذیت موکونه بدت میاد مودونم از کجا مودونی ؟! بابا ژونیم به مامانی میگفت دایی اذیتت موکونه ابروهام بالا پرید پس ایناهم میدونست خندیدم و گفتم بهترین کارو میکنی بعد زیر لب گفتم خدا از رو زمین محوش میکرد ای کاش !!! لقمه ای گرفتم و خودم خوردم بعد اینکه سیر شدیم به خدمه گفتم که جمع کنن میز رو …
حوصلم سر رفته بود چرخی تو خونه زدم چشمم به در افتاد به اطراف نکاه کردم کسی نبود یلحظه برم تو باغ که چیزی نمیشه در باز کردم کسی تو حیاط نبود اروم رفتم تو حیاط در رو بستم از سه تا پله پایین رفتم و به پشت عمارت رفتم یه باغ با کلی درخت از گردو گرفته تا شاتوت با ذوق دستام بهم کوبیدم و به سمت شاتوت ها رفتم یه مشت چیدم و همش چپوندم تو دهنم با لذت چشمام بستم خوردم .. از انجیر ها چیدم و خوردم شیرین و خوشمزه بودن دوباره به سمت شاتوت ها رفتم انقدر خوردم که دل درد گرفتم
زیر درخت نشستم دستام قرمز شده بودن دست رو شکمم گذاشتم مالیدم آخخخ چقدر چسبید خدا هیشکی رو قفیر بیچاره نکنه چشام بستم و از صدای گنجشک ها و شاخه ها برگ هایی که بهم میخوردن لذت بردم فقط میخواستم یکم چرت بزنم ولی از شانس گندم خوابم برد … تکونی خوردم از درد کمر و گردنم بیدار شدم لود که شدم تازه یادم افتاد زیر درخت خوابم برده سریع بلند شدم خیلی ترسیدم از اینکه سیاوش خونه باشه و ببينه من نیستم
سیندخت، به جای بدهی باباش به یه مرد سرد و خشن فروخته میشه که اونو به عنوان دختر خوانده خودش معرفی میکنه اما ...
