دانلود رمان احساس آرام نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مستانه بانو
تعداد صفحات: ۴۸۹
خلاصه رمان: تقابل دو حس ، عشق و نفرت.
دختری پرشور، شیطون،نازدونه و پسری آرام ، محجوب ،متین. اجبار و رسومات از دختر و پسر داستان ما شخصیتهای دیگری میسازه با 180درجه تفاوت…
قسمتی از متن رمان احساس آرام
من اینجام بابایی، تو اتاقم دارم درس می خونم. آقا سعید راه آشپزخانه را در پیش گرفت و وقتی به در آشپزخانه رسید دوباره گفت: چقد درس می خونی بابایی؟ صبح ت تا شبم که تو کار خونه به مامانت کمک نمیکنی تن ل خانم. حداقل بیا بابا یهک م تو رو ببینه.
شیرین میدانست مقاومت کردن در مقابل خواست پدر بی فایده است، او تنها دختر خانواده ی فرهادی و برای همه عزیزبود.
کتابر را بست و از اتاق بیرون رفت. از پله ها پایین آمد و یک را ست به سمت آ شپزخانه رفت، پدر پشت به در آ شپزخانه روی صندلی نشسته بود. آرام طوری که پدر متوجه حضور نشود رفت و از پشت چشمان پدر را گرفت. آقا سعید همانطور که روی دستان دخترک دست
میکشید آنها را از روی چشمان کنار زد و گفت: این دستای عزیز دردونه ی باباست که نمی خواد چشمای بابا
جایی رو ب ینه؟!
شیرین لبخند آرامی روی گونه پدر نواخت و گفت: ای وای بابایی، قربونتون برم. من غلط بکنم که نخوام چشماتون جایی رو ببینه؟ آقا سعید دست به کمر دختر کشید و او را به سمت صندلی کناری او هدایت کرد و اشاره کرد بنشیند: تو اگه این زبون رو نداشتی چیکار می کردی دختر؟ شیرین روی صندلی نشست و یا لبخندی دلنشین گفت: