دانلود رمان سراب من نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، اجتماعی
نویسنده رمان: فرناز احمدلی
تعداد صفحات: 2682
خلاصه رمان: عماد بوکسور معروف ، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست، با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ…..بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار می کنن و خودشونو گموگور می کنن. تا وقتی که پای سراب به عمارتش باز میشه…مدیربرنامه جوون و آرومی که طلاق گرفته و یه دوقلو داره دختری که زندگیش بخاطر عقاید قدیمی یسریا جهنم شده. تنها چیزی که می خواد خوشبختی و آرامش بچه هاشِ…
قسمتی از متن رمان سراب من
برنامه هاشو مرتب کرد…. آیپدو جلو صورتش گرفت… عماد بلند شد و داخل اتاقش رفت. چند ثانیه بعد اومد کنارش وایساد…صورتتو بشور اینو بزن…..سراب گیج سرشو بلند کرد. با دیدن کرم کوچیکی که دستش بود لبشو گاز گرفت. بگیر…. پاشو همین الان صورتتو بشور اینو بزن…بعد مسابقه ها ازش استفاده می کنم…..سریع جاشو میبره…. کرمو ازش گرفت: ممنون….کاری که گفتو انجام داد نه عماد نه رامان چیزی به روش نیاوردن…..
حتی یه اشاره کوچیکم به کبودی صورتش نکردن… خیالش راحت شد. کم کم داشت عاشق شغلش می شد، عماد اونقدرام که فک می کرد ترسناک نبود…. مواقع آروم بود…. اگه وقتایی که تمرین می کردو فاکتور بگیره بقیه زیاد حرف نمیزد…..ممنون خیلی خوشمزه بود…. رامان با لبخند ماهیتابه رو هل داد سمتش…بخور جون بگیری رژیم چیه شما دخترا مد کردید…دختر هرچی تپل تر بهتر قشنگ باید گوشت داشته باش آدم بتونه…
سراب قرمز از خنده و خجالت خودشو مشغول کرد…. عماد با اخم نگاش کرد: کوفت کردنت تموم شد!؟!؟؟ رامان بیخیال و سرخوش یه لقمه بزرگ واسه خودش گرفت. پیش خورده بودم آب شد رفت….. نه هنوز….. انقد حرصم دادی هرچی از یه هفته سراب خانوم ناهار چی میزاری قربون دستت؟!؟؟! سراب : هرچی شم… عماد حرفشو قطع کرد…هیچی… با این سر مگه میتونه آشپزی کنه؟ از بیرون میخریم…