دانلود رمان کلاغ گرسنه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: سحر چوپانی
تعداد صفحات: 475
خلاصه رمان: دختركى هميشه گرسنه و سير ناپذير كه اتفاقا كينه اي هم هست در حد تيم ملى، يك روز همونجور كه داشته مثل هميشه خوراكى مي خورده به اميد سير شدن، هدفش رد شدن از خيابون بوده كه بدون اين كه حواسش باشه، براش اتفاقى مى افته كه باعث مى شه شوك بشه و بعد بيهوش…
قسمتی از متن رمان کلاغ گرسنه
بلاخره بعد از این همه سکوت صدای سرد آرسین رو شنیدم:”شیما، چشمات رو باز کن.” لحنش سرده، می دونستم از این خبر خوشحال نمی شه، چشمام رو با ناراحتی باز کردم و به چشماش که خبر از هیچگونه حسی نمی داد زل زدم! آرسین بلند شد، اومد سمتم، دست هام رو گرفت و با کمال تعجبم جلوم زانو زد، زبونم بند اومده بود و با لبخندی که زد چشمام بیشتر از قبل گشاد شد. آرسین با لبخند و چشمایی که پر از حس عشق و خوشحالی بود توی چشم هام زل زد و گفت:”تاحالا هیچوقت این هدیه رو روز تولدم نگرفته بودم،
اما حالا، نمی دونم چی بگم! شیما هرچیزی که بشه من باز هم دوستت دارم و با این چیزی که نشونم دادی عشقم بهت تغییر کرده اما درصدش خیلی بیشتر شده! دوستت دارم مامان کوچولو!” شایان با صدای بلند و تعجب گفت:”چــــــی؟!”حرفی نزدم اما نسبت به حرف های آرسین ذوق ناتمومی توی دلم نشست،عجیب دلم هوس آغوشش رو کرده بود و نمی دونم آرسین از کجا فهمید من رو کشید توی آغوشش و با صدای بلند و پر از ذوقی گفت:”برای بار دوم و سوم دارم بابا می شم!”
صدای یکدست جمع شوک شده بلند شد:”چـــــــی؟!”
و صدای پرتعجب مهناز:”دوم و سوم؟؟ با ضربان قلبش آروم شدم، آرسین هم کمرم رو ناز کرد و هیجان زده گفت:”دو تا بچه دوقلو!” حالا نوبت بقیه بود که سکوت کنن، و نوبت من که حرف بزنم، دست آرسین رو برای دلگرمی خودم گرفتم و با صدای آروم از خجالت گفتم. پسر دوقلو دارم!”