دانلود رمان سلطه گر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، مافیایی، انتقامی، معمایی
نویسنده رمان: پرتو فرهمند
تعداد صفحات: 798
خلاصه رمان: برای تمام نجات یافتگان؛ کسانی که زخمی عمیق بر جسم و روحشان حک شده. کسانی که با شرورترین انسان ها رو به رو شدند، کسانی که با ترسناک ترین سرنوشت ها جنگیدند و هنوز در عرصه ی زندگی استورا ایستاده اند. کلبه ای فرسوده. سحرگاهی سرد. و قصه ای که به پایان رسیده بود. اما اون قصه رو اونقدر بلند تعریف نکرده بودن تا به گوش کسی که میتونست کمکی بکنه برسه.
قسمتی از متن رمان سلطه گر
طلا دانته بالاخره به معدن طلا رسیده بودن این یک لحظه ی طلایی بود که باید توی تاریخ ثبت میشد دانته پشت دستمال خندید و گفت: منم از آشنایی باهات، خوشحالم. تریستن حالا دیگه رفیق خودمی تریستن چشم های آبیشو کمی باریک کرد و بعد راهشو کشید و از مرکز تمرینات خارج شد یا به قول، دانته مرکز شکنجه مارونی خون خوار این ساختمون رو در عمارتش ساخته بود و تماما اونجا رو به سربازانش و بچه هاشون اختصاص داده بود…
تا دفاع شخصی استفاده از اسلحه های مختلف روش های شکنجه کردن و روش های دووم آوردن…زیر شکنجه رو بهشون آموزش بده… ساختمون سه طبقه داشت و طبقه ی همکف مختص مبارزات تن به تن و مبارزه با اسلحله طبقه ی اول به تمرینات استقامت و تحمل درد اختصاص داشت زیرزمین محل بازجویی و شکنجه بود معمولا کسی اجازه نداشت به زیرزمین بره چون اونجا جایی بود که دشمنانشون رو زندانی میکردن
اما دانته چندباری به اون پایین سر زده بود یکی مزایای مارونی بودن. همین بود که میتونست آزادانه هرجایی که دلش میخواست بره. راضی و خشنود از پیشرفت که در رابطه با تریستن ایجاد شده بود هر چند اون پیشرفت حتی به اندازه یک سانت هم نبود دانته از مرکز تمرینات خارج شد برای دو نگهبانی که دم در ایستاده بودن و وظیفشون این بود که اجازه ندن کسانی که اجازه ندارن به اون ساختمون وارد بشن سری تکون داد هر دور مرد با احترام برای دانته سر خم کردن…