دانلود رمان اربابم باش نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: دنیا دوستی
تعداد صفحات: ۱۲۷
خلاصه رمان: دختری به نام آرام و گل فروش که به خاطر بدهی مادرش به امیر خان مردی که مبتلا به بیماری پارانوئید و بسیار شکاک و خشنه میشه و آرام مجبوره تا برای امیر خان وارث بیاره در صورتی که امیر خان راضی نمیشه
قسمتی از متن رمان اربابم باش
مرد خشنی به نام امیر که به بیماری پارانوئید مبتلاست و آرام دختر دست فروش رو به علت بدهی مادرش اسیر میکنه …بهش دست درازی میکنه و شکنجش میکنه تا اینکه اشکی از گوشه چشمم چکید !تمام بدنم درد میکرد و به خاطر کتکایی که دیشب مامان بهم زده بود تمام تنم کبود بود .مادری که در حقم مادری نکرد !
منی که دست فروشی میکنم تا خرج خورد و خوراکمون رو تامین کنم!مگه چند سالمه؟ فقط ۱۸ سالمه .قطره اشکی از گوشه چشمم چکید مادری که هر شب یکی رو با خودش به این خونه میاورد. هنوز یادمه اون شبی رو که اومدن و تمام وسایل خونه رو خورد کردن به خاطر بدهکاری که مادرم تصفیه نکرده بود و من تو این هوای سرد تا نیمه شب کار کردم تا تونستم پولشون رو بدم بازم مادرم خجالت نکشید و بازم به کاراش ادامه داد مادری که قول من رو به معشوقه پنجاه سالش داد….
بغضم تبدیل به هق هق شد با همون چشمای گریون مانتو شلوار پوشیدم و کیف کوله ام که پر از شمع و یه سری خرت و پرت که میفروختم رو برداشتم از پذیرایی کوچیک خونه گذشتم و وارد حیاط خیلی کوچیک ترمون شدم دستم به دستگیره نرسیده بود که در زدند. در و اروم باز کردم که فقط نیمی از بدنم مشخص بود نگاهم به چهار مردی که دوبرابر من بودند افتاد.