دانلود رمان بیا تا آروم بگیرم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، اجباری، غمگین
نویسنده رمان: شیما ابراهیمی
تعداد صفحات: 89
خلاصه رمان: تیارا دخترم بلند شو دیرت میشھ ھا؟پاشو مامان پتورو از سرم کشیدم پایین و با چشمای نیمھ باز بھ مامان نگاه کردم. مامان نیم ساعت زود تر بیدارم کردی شب نخوابیدم صبح بخیر عزیزم ساعت دھھ. اووووف سلام صبح بخیر مامان ساعت چنده؟
قسمتی از متن رمان بیا تا آروم بگیرم
دختر مگھ تو نمیخای صبحونھ بخوری؟ چرا الان بیدار میشم. چشامو دوباره بستم و از صدای بستھ شدن در فھمیدم کھ مامان رفت با کرختی از جام بلند شدمو دستو صورتمو تو سرویس اتاقم شستمو رفتم پایین. مثل ھمیشھ گونھ بابامو بوسیدمو صبح بخیر گفتمنھ بابا جون خودم میرم شما زحمت نکش تیارا دخترم میخوای من برسونمت؟ باشھ دخترم ھرجور راحتی. بعد اینکھ صبحونمو خوردم سریع رفتم اتاقم تا آماده شم
دیرم شده بود. موھامو از بالا محکم دم اسبی بستم اینکار باعث کشیده شدن چشمام میشد یا بھ قول یاسمین خمار بھ خودم تو آیینھ نگاه کردم:یھ دختر با موھای قھوه ای روشن کھ خدادادی بود و رنگشون نکرده بودم اما من مشکی دوست داشتم ابروھای کلفت کشیده رنگ موھام و چشمای آبی دریاییم کھ ابی آسمونی بود و توش رگھ ھای آبی تیره بود لاغر اندام بودمو اما ھیکلم رو فرم بود درکل خوشگل بودم.
زیاد از خودم تعریف کردم دیرم شد سریع یھ آرایش ملایم کردم لباس پوشیدم سوییچ ماشینموبرداشتمو رفتم پارکینگ سوار دویست شیش خوشگل مشکیم شدمو رفتم بھ سویدانشگاه.تو راه یھ فروشگاه بزرگ با دیزاین عالی کلیکسیون خونھ دیدم تو فکر بودم کھ طرح اتاقمو بھ کل عوض کنم چون دیگھ قدیمی شده بود. وقتی رسیدم دانشگاه ماشینو جای ھمیشگی پارک کردمو بھ طرف یاسمین دوست صمیمیم کھ برام مثل خواھر بود رفتم بھ سلام تیارا خوبی؟ باز تو خودشیفتھ شدی؟بدو بریم کلاس دیر شد سلامتی. خوشگل کردی خانوم خندیدمو گفتم: خوشگل بودم سلام یاسی جون خوبی چھ خب