دانلود رمان سیبل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: سعیده نعیمی
تعداد صفحات: 849
خلاصه رمان: حسین بعد از گذشت چند ماه از فرار مهرداد به همراه ساغر، هنوز ناامید نشده و به دنبال پیدا کردن راهی برای بازگرداندن ساغر است. اما در این بین نمی داند که مهرداد سنایی مدتی است به ایران بازگشته و بعد از ملحق شدنِ دوبارهاش به باند، کار قاچاق را از سرگرفته.
قسمتی از متن رمان سیبل
سرگرد منتظر توضیحات دوباره اش نشد و رو به سرباز دوم توپید:- د چرا معطلی از جلوی چشمام ببرش. سرگرد عقب گرد کرد و قبل از اینکه در اتاقش را ببندد چشمش به حسین افتاد. توقف کوتاهی کرد و رو به او گفت:- محمودی؟ پیگیر
کارهای این پسره باش میخوام هرچه زودتر قاتل رو توی زندان ببینم. هرگونه سهل انگاری که از هرکدومتون ببینم میرید بازداشتگاه. حسین با اینکه هنوز نمیدانست جریان چیست احترام گذاشت و اطاعت کرد. با بسته شدن در اتاق به سمت آروان و چند افسر دیگر که در همان نزدیکی ایستاده بودند رفت و با حرکات چشم و لبش پرسید:- چی شده؟
آروان دست های قالب شده اش را از سینه جدا کرد به راهرویی که سرباز نوجوان از آن گذشته بود اشاره کرد:- یه متهم به قتل رو برده دادگاه از دستش در رفته. حسین متعجب ابروهایش را بالا انداخت:- مگه پابند و دستبند نداشته؟ چجوری فرار کرده؟ پابندش بی هوا سربازو زده و بعدم با یه ماشین که از قبل براش آماده یه نفر کلیدها رو توی دستشویی بهش رسونده اونم بعداز باز کرده بودند فلنگو بسته.
ولی اونم نتونسته زیاد کاری از پیش ببره افتاده توی ترافیکو گمشون کرده یکی از سربازهای دم دادگاه سریع تاکسی گرفته و تعقیبشون کرده… چطوربه همین راحتی میتونه فرار کرده باشه؟ هیچ ردی ازش نیست؟ شماره پلاک ماشین چی؟حسین نفسی گرفت و دست زیر گردن باریکش کشید. سرباز بیچاره با گل شماره رو پوشونده بودن. نمیدانست اینجا شوخی بردار نیست و باید شش دانگ حواسش را