دانلود رمان عشق و مردانگی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: عطیه شکری
تعداد صفحات:176
خلاصه رمان: دختری که قربانی شده ی دست افکار پوچ است. مردی که پدر نیست ولی پدرانه خرج می کند در حقش و پدری که پدریش را فدای خود خواهیش کرده
قسمتی از متن رمان عشق و مردانگی
وای اعصابم خورد شد این نقشه هم که ماشالالله تمومی نداره. مداد و محکم پرتاب کردم که صاف افتاد توی سطل آشغال اتاق کارم. دستام با ذوق بهم کوبیدم و گفتم:ایول ضربه ! مثله این دیوونه ها داشتم برای خودم می خندیدم که در با ضرب باز شد و هیکل قناص تارا تو چهار چوب در نمایان شد.ولی خودمونیما هیکلش همچین هم قناص نیست!چشمام و تو کاسه اش چرخوندم و گفتم:
ای بر خرمگس معرکه لعنت، بنال باز چی می خوای ؟!
تارا:هوی بی ادب این چه وضع معاشرت با یه خانوم متشخصه ؟!اومد توی اتاق و روی یکی از مبلای راحتی اتاقم نشست. پاشو خودت و جمع و جور کن دختر، حالا چیکار داری زود باش بگو بعد هم شرت و کم کن که کار دارم! یه پوزخند مهمون لباش کرد و دستش و به حالت مسخره ای تو هوا بالا و پایین کرد و گفت: ظاهراً مشخصه که چقدر هم کار د…
کدوم قرار ببخشیدا ولی من با غریبه ها نمیرم سر قرار، مامانم گفته می دزدنت!دهنش اندازه ی غار باز مونده بود و زل زده بود بهم، ادامه دادم: ببند دهنت و مگس میره توش! با حالت با نمکی سرش و خاروند و گفت: خودت فهمیدی اصلا چی گفتی ، باور کن که من یکی مغزم داره هنگ میده دیگه تو رو نمی دونم؟! نه چرا باید به هنگم ، این مشکل توئه که زیادی خنگی !
اخم کرد و گفت: خانوم بامزه امروز با شرکت هیراد صنعت جلسه داریم اون و میگم.