دانلود رمان مانیا و مرد مغرور نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: محمدجواد اسدی
تعداد صفحات: 188
خلاصه رمان: مانیا دختر اروم ولی لجباز و شروشیطون(و با جنس مخالف لج) این دختر که خیلی دوست داره خرج زندگیشونو دربیاره و زود تر از دست اقای فخراور فردی نذول خور و سمجی که باعث اتفاقی ناگوار در خانواده ی مانیا اینا میشه و……مانیا با خاله و پسر خاله ی غیرتیش در جنوب شهر زندگی میکنند و وضع مالی بدی دارند که با پذیرفتن مانیا به شغلی که باعث کشف رازش میشه و وضع زندگی مانیا رو صد و هشتاد درجه تغییر میدهد و اون شغل چیزی جز منشی شدن مانیا نیست ، حالا منشی کی ؟…..
قصه از جایی شروع میشه که مانیا توی خونه نشسته که دوستش سراسیمه به خونشون میاد و…… و داستان ما شروع میشه که بعد از چند وقت راز های پنهان اشکار میشه و زندگیه پرماجرای مانیا که خوندنش خالی از لطف نیست اغاز خواهد شد .
قسمتی از متن رمان مانیا و مرد مغرور
در رو هل دادم و وارد حیاط شدم ، چشمام داشت از حدقه در میومد اینجا بهشته . به سمت چپم نگاه کردم چه باغیه ، قدم به جلو برداشتم ، ابشار بزرگ قشنگی سمت راست بود که صداش خیلی آرامش بخش بود . سمت راست حیاط کلش رزهای رنگی بود و سمت چپ هم همینطور هیچ درختی در حیاط بجز درختی که نزدیک حوض بود و زیرش یه میز و چند تا صندلی که چوبی بودن نبود من عاشق گل رزم ،
بهم خیلی انرژی و آرامش میده . به سمت گلهای سمت چپ رفتم . دوتا راه سنگی داشت که به حوض میخورد و یکی دیگش هم به میز و صندلی هم میخورد . کنار یه بوته رز زانو زدم دردی توی زانوهام پیچید ، اخ یادم رفته بود اینجا سنگ فرشه . باصدای دوییدن کسی به طرف صدا برگشتم . که در عین ناباوری رهام همونی پسر مهربونه که مارو تا خونه رسوند . رهام داشت با تعجب نگام میکرد ، منم همینطور یعنی رهام داداشمه ؟
اینجا چیکار میکنید مهناز خانوم . خخخ با اسمی که بهم گفت زدم زیر خنده مهناز کیه بابا من النازم . تعجبش بیشتر شد ، خندمو قورت دادم من خب اینجا یه کاری دارم . ترس چشمای رهام رو فرا گرفت ، اوه اوه چقدر چشاش قرمزه رهام رمان با لباس مشکی اینجا کار دارید . اصلا خونه ی مارو از کجا پیدا کردید . اوه اوه امروز ختم ارسلان بود لباس مشکی پوشیدم براهمین ترسیده بچمون اخی خاله فدات شه ، به ادرس نگاه کردم ، زیرش نوشته شده بود منزل آقای علی راد . اینجا منزل آقای علی راده . رهام بله ایشون پدر بزرگمن . من باهاشون شخصا کار کاردارم . رهام چی کار دارید با ایشون ؟ صدای پیر مردی منو از جا پروند .