دانلود رمان آرکا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، پلیسی
نویسنده رمان: ناشناس
تعداد صفحات: 733
خلاصه رمان: یک هکر دروغ رو دوست نداره و احتمالا با یک دروغ ساده کل رابطه اش رو با شما خراب می کنه!فهمیدن حقیقت هم براش سخت نیست. چون به داخل هر چیزی (مثلا ذهنتون یا سیستمتون) به راحتی دسترسی داره، پس بهتره همیشه باهاش صادق باشید یا ازش فاصله بگیرید.البته فاصله گرفتن به نفع تونه، چون: بودن با یک هکر به شدت خطرناکه
قسمتی از متن رمان آرکا
خودم رو به بخش تحویل بار رسوندم و یه گوشه منتظر چمدونم ایستادم. این انتظار خیلی طول نکشید و سر و کله ی چمدون نقره ای رنگم، خیلی زود پیدا شد. چمدون رو برداشتم و خواستم به سمت خروجی فرودگاه برم اما با دیدن مهراب که داشت به سمت انتهای راهرو قدم بر می داشت، پشیمون شدم. حس عجیب و غریبی قلقلکم کرد تا تعقیبش کنم.
نامحسوس، جوری که متوجهم نشه، پشت سرش به راه افتادم. انتهای راهرو که رسید، دره فلزی رنگی رو باز کرد و داخل شد. من هم به طرف دره فلزی رفتم و پشتش ایستادم. دستم روی دستگیره در نشست و با اکراه بازش کردم. باز شدن در و ورودم مصادف شد و با لبخند پیروزمندانه ای که مهراب از خودش به نمایش گذاشت! چرا داری منو تعقیب می کنی خانم کوچولو؟ توی دستشویی هم نمی خوای راحتم بزاری!؟
با تموم شدن جملش، هراسان نگاهی به اطرافم انداختم. وای! من تو دستشویی عمومی چیکار می کردم؟ تعجبم رو که دید، لبخندش پر رنگ تر شد و یه قدم به سمتم برداشت. انقدر تو فاز کاراگاه بازی بودی حتی علامت روی در رو هم نخوندی! از این گیج بازیم، هم خندم گرفت و هم کمی عصبی شدم. به قول خودش درحدی مشغول کاراگاه بازی بودم که حتی نگاهی به وضعیت دور و اطرافم ننداختم. برای جبران این گند کاریم، به دروغ گفتم: