دانلود رمان بازمانده ای از طبیعت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، تخیلی
نویسنده رمان: الهه یخی
تعداد صفحات: 328
خلاصه رمان: اگه یک روز از خواب بیدار بشی و خودت رو تو جنگل ببینی چیکار میکنی؟؟بعد ازت بخوان دنبال یکی بگردی که معلوم نیست زندست یا مرده. تیارانا ی قصه ی ما باید با تمام مشکلات کنار بیاد و آروم آروم راز های مخفی تاراگاسیلوس رو آشکار کنه
قسمتی از متن رمان بازمانده ای از طبیعت
اتاق ها رفتیم و این دوتا ابوالهول منو تنها گذاشتن و رفتن.اونجور که من از تجزیه و تحلیل اینجا سر در آوردم فک کنم باید اتاق پزشک قصر باشه!!!!!! در همین حین،در باز شد و دختر جوانی وارد اتاق شد.وقتی منو دید اول کمی صورتم رو نگاه کرد.مثل اینکه دنبال نشونه ی خاصی میگشت که وقتی تو صورتم پیدا کرد.اول با بهت به چشمام نگاه کرد و بعد با لبخند سری به نشونه ی احترام برام خم کرد.
منم همینجوری وایساده بودم و اونو نگاه میکردم!!!!!!!! وقتی نگاه بهت زده ی من رو روی خودش دید،لبخند مهربونی زد و بهم نزدیک شد. دستش رو گذاشت رو کمرم و منو به سمت تختی که گوشه ی اتاق قرار
داشت هدایت کرد و روی اون نشوند. و بعد وسایل پانسمان رو از روی میز برداشت و اومد کنارم روی تخت
نشست. شنل رو آروم از رو شونم باز کرد و مشغول تمیز کردن زخم هام شد.
منم چون خیلی کنجکاو بودم،باز هم مشغول بررسی اتاق شدم. وقتی کارش تموم شد،دستش رو خیییییلی آروم گذاشت رو دست چپم که حاال کبود شده بود. ولی برخورد دستش همانا و بلند شدن جیغ من همانا: واااااای یواش!!!!مگه نمیبینی درد داره؟؟؟؟