دانلود رمان بازگشت به زمین نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: تخیلی
نویسنده رمان: فاطمه دشتی
تعداد صفحات: 53
خلاصه رمان: کتانی های سیاه رنگ کهنهاش را پوشید و بندهایش را داخل آن فرو کرد. در را بست و به جینی، خواهر کوچک ترش گفت: خواهری من دارم میرم. مراقب مامان و بابا باش. داروی بابا رو به موقع بده، زیادم نذار مامان کار کنه. باشه؟ جینی پانزده ساله چشمکی زد و گفت: حتماً، مراقبشونم. میتونی با خیال راحت به کارت برسی! جیمز به چشمان خواهرش خیره شد. دروغ چرا؟ به چهره بور و چشمان آبی خواهر مهربانش حسادت میکرد.
قسمتی از متن رمان بازگشت به زمین
داخل دریچه نگاه کرد. فضا کاملاً تاریک بود. او آدم کنجکاوی نبود. برعکس روحیه آزادی خواهش کاملاً ترسو و محتاط بود! شانه ای بالا انداخت و از درخت دور شد. چه دلیلی داشت که جانش را به خاطر کشف ناشناخته ها به خطر بیاندازد؟ اما چیزی مدام او را مجاب میکرد که به سوی دریچه برود. با خود میگفت: برم یا نرم؟ یعنی خطری من رو تهدید نمیکنه؟ و بعد به خودش پاسخ میداد: بخورن؟ پسر اینقدر ترسو نباش.
فوق فوقش یه مار میاد بیرون که تو هم با چاقو دخلش رو میاری. فکر اوه جیمز چه خطری؟ نکنه انتظار داری اجنه از توش بیرون بیان؟ یا شایدم خون آشاما بیان تو رو کن اگه اون تو چیز با ارزشی باشه، اگه تو پیداش کنی تا آخر عمرت نونت تو روغنه! نمیتوانست خود را مجاب کند که به آن سو برود. از سویی کنجکاوی که سالی یک بار خود را نشان
می داد امانش را بریده بود و از سوی دیگر نمیتوانست. چرا که میترسید و عقلش هم حکم می کرد که به آن سو نرود:
دیوونه شدی؟ بابا چه چیز با ارزشی؟ گنج و این جور چیزا مال قصه هاست! فکرش رو بکن اگه دریچه بسته بشه و من اون تو بمونم چی؟ و در آخر به خود پاسخ داد: پنج دقیقه! با پنج دقیقه زلزله نمیاد. برو و ببین چه خبره. بدو پسر خوب! بدو…