دانلود رمان وارونگی نسخه کامل پی دی اف، اندروید،آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال
نویسنده رمان: ه_ن
تعداد صفحات: 169
خلاصه رمان: کمند دختری هست که شغلش طراحی لباس، در روز با صدتا آدم مختلف سر و کله میزنه اما بین همه این آدم حسام اعتمادیان مردی فوق العاده با نفوذ عاشق کمند قصه ی ما میشه جوری که کمند رو میدزده و…
قسمتی از متن رمان وارونگی
با صدای ماشین پشتیم به خودم اومدم و راه افتادم سمت مزون جایی که همه ی این سالها هم براش زیاد تلاش کردم و هم شده بود عشق زندگیم. من کمند مردان،زمانی که هیجده سالم بود باکلی امید و آرزو رفتم ایتالیا که یه روز بگردم ایران،مزون و برند خودمو داشته باشم.الان بیست و چهارسالمه و طراح لباس خیلی از آدمای سرشناس و معروفم. مامانم همیشه دوست داشت برم خارج و همونجا موندگارشم ولی بابا همیشه دلش میخواست بچه هاش پیشش باشن.
برادرم آرادهشت سال از من بزرگتره اون همه چیزش مثل مامانه اما من خود بابام،آدمی که کمتر کسی عصبانیتشو دیده. خوب جای پارک همیشگیمو برام نگه داشتن ولی باید سه ساعت کلنجار برم تا بتونم دوبل بزنم. تقریبا با تمام دخترایی که برام کار میکنن دوستانه رفتار میکنم از نظر من،هرچقدر دوس این قانون طالیی کار تانه رفتار کنی بیشتر برات از دل و جون مایه میذارن.
سلام به بچه های گلم خسته نباشین. دخترا:سالم کمند جون شما هم خسته نباشین.خسته شدی دیگه ما رو تحویل نمیگیری! پریسا:سلام سلام میبینم با تازه واردا اُ حرف بیخود نزن بیا بالا کارت دارم. پریسا منشی و مشاوره من بود ولی از اون مهم تر دوست صمیمی و دلسوزمم بود. مزون من دو طبقه اس،پایین تمام مدالی مانتو، روسریو اکسسوریا،طبقه بالا دفتر من و لباس عروسا. سعی کردم صفر تا..